من و دستگاه نقاشی و دریای مغرور - الهه
خانه
:: کل
بازدیدها :: :: بازدید
امروز ::
:: درباره
خودم ::
:: لینک به
وبلاگ :: :: اشتراک در
خبرنامه ::
:: مطالب
بایگانی شده ::
::
موسیقی وبلاگ ::
|
یکشنبه 85 تیر 11 :: ساعت چهار و ربع عصر سلام دیروز بعد از ظهر فوتبال بود. من طرفدار پرتغال بودم، مخصوصا اون بازیکن پرتغال که دندونش رو هی می ده بیرون بودم. خواهرم براش اسم گذاشته بود دندونی. یه اسم هم من گذاشتم "کریس دندون طلا"! علی از پرتغال بدش می یومد، و وقتی ما بردیم خیلی ضایع شد. من یه کاردستی درست کردم با چوب بستنی! یه دستگاه نقاشیه (داداشم می گه اسمش بومه نقاشیه) که روش یه نقاشی هست. با آب رنگ چوبها رو رنگ زدم و با چسب چسبوندم. بعد یه نقاشی کشیدم، رو مقوا چسبوندم و مقوا رو روی چوبی که 3 تا چوب دراز بهش وصلن چسبوندم. این دریا رو که می بینید اون سفیدای زیر قایق موجه که با نخ شیرینی ساختم.من از وسایل خیاطی مامانم یه کاغذی پیدا کردم و اونو بالای کشتی به جای آسمون چسبوندم. (از پشت مقوا چسبوندم.) بعد دیدم دستم از لای آسمون رد می شه، پس مجبور شدم. وسطش رو هم چسب بزنم. اون آبی های پر رنگ که زیر کاغذ سفیده جای چسبه، خیلی هم کاردستی رو زیبا کرده! (اما این علی داره اینجا می خنده، که من چرا می گم زیبا کرده!) راستی من گفتم علی یه آهنگ هم این بغل بذاره. آهنگ "اردک تک تک" عمو پورنگ جونم.
نویسنده : الهه
|