سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Elahe.ir

نامه ی مداد نوکی - الهه


خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
183846

:: بازدید امروز :: 
0

:: درباره خودم ::

نامه ی مداد نوکی - الهه
الهه
سلام الهه هستم. 7سالمه. می خواستم از کاردستی هام و نقاشی هام و نامه هام، یه نمایشگاه بزنم. به داداشم علیرضا گفتم که منو تو اینترنت ببره. اونم منو آورد اینجا و قراره به من کمک کنه، که من کارهامو اینجا بذارم.

:: لینک به وبلاگ :: 

نامه ی مداد نوکی - الهه

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: مطالب بایگانی شده ::

تابستان 1385
بهار 1385

:: موسیقی وبلاگ ::



جمعه 85 تیر 2 ::  ساعت نه و نیم عصر


سلام

 

ایران با آنگولا مساوی شد. من معذرت می خوام. پیش بینیم درست نشد.

 

این دفعه براتون یه نامه دارم.

 

این نامه رو 3-4 ماه پیش برای خواهرهام و مادرم نوشتم. تو مدرسه شیدا و زهرا مداد نوکی داشتن. منم دلم مداد نوکی می خواست. (بچه بودما کله ام داغ بود و هی دلم هر چی که می آوردن می خواست. :)

یه روز که داشتم مشق می نوشتم یاد این آرزوم افتادم و به مامانم گفتم. ولی مامان و خواهرام گفتن هنوز زوده برای تو بخریم، فعلا باید با مداد معمولی بنویسی. منم قهر کردم. رفتم تو اتاق، این نامه رو نوشتم.  

با کاغذ یه فلش رو به پایین درست کردم و روی شیشه ی اتاق چسبوندم.

بعد این نامه رو که تا زده بودم و پشتش نوشته بودم "من را ور دار" جلوی در اتاق گذاشتم.

این نامه رو بابا مامان و خواهرام و برادرم دیدن و خیلی خندیدن.

بابام به من جایزه داد. 2 تا پول قهواه ای (که با هم می شدن یه پول سبز) داد تا برم برای خودم مداد نوکی بخرم. (من پول داشتم ولی پول هام دست مامانم بود و من نمی خواستم خرج کنم. این پولی رو هم که بابام داد گذاشتم رو همون پول هام. الان 90 تومنه، قراره 100 تومن که شد بریم النگو بخریم.)

 

 

 

اولین قلبی رو که می بینید کامله. (یعنی اولش قلبم کامل بود.)

دومی می بینید که ترک خورده.

سومی هم که قلبم شکسته بود، پاچیده زمین.