بهار 1385 - الهه
خانه
:: کل
بازدیدها :: :: بازدید
امروز ::
:: درباره
خودم ::
:: لینک به
وبلاگ :: :: اشتراک در
خبرنامه ::
:: مطالب
بایگانی شده ::
::
موسیقی وبلاگ ::
|
سه شنبه 85 خرداد 30 :: ساعت دوازده و نیم صبح سلام حالتون چطوره؟ من خوبم. برای من بعضی هاتون نظر نوشتید، من تشکر می کنم. امروز 2 تا از نقاشی هامو براتون گذاشتم، که شما نگاه کنید : اولی نگی نگرانه که من 2 سال پیش از روی کتاب داستان نگی نگران کشیدم. (خودم کشیدم ها، روش نذاشتم.) ببخشید، یه ذره کثیفه؛ چون 2 ساله تو کمد مونده و پشتش هم نوشته های بابام بود دومین نقاشی را ببینید که در مورد فوتبال جام جهانی ایران و آنگولا ست. خودم نشستم فکر کردم و کشیدم. اونایی که وسط زمین، روی پرجمند، بچه های تیم ملی ان. (من فکر می کردم بچه های تیم ملی 11 نفرن و 1 نفر هم دروازبانه :) ولی داداشم الان بهم گفت که بچه ها با دروازبان 11 نفرن. اون بالا خورشید و کشیدم که پرچم ایران دستشه. نتیچه رو هم که می بینید. ایران 2 – 1 آنگولا. زیر نتیجه پرچم ایرانه و زیر اون آقای فردوسی پوره که داره گزارش می کنه. شب بخیر
نویسنده : الهه
شنبه 85 خرداد 27 :: ساعت چهار و ربع عصر سلام
من الهه ام. این عکس کنار دریا تو آستارا (که شاید شما هم رفته باشید،) انداختم. اینجا خورشید می زد تو چشم من و من مجبور شدم صورتمو پایین بگیرم. 7 سالمه. 23 شهریور می رم تو 8 سال. امسال کلاس اول بودم، معدلم 20 شد و از خانم معلمم، خانم کریمی تشکر می کنم، به خاطر اینکه اینقدر برای ما زحمت کشید.
من بعضی روزها کاردستی درست می کنم یا نقاشی می کنم یا با موبایل بابام عکس می گیرم. دیشب به علیرضا گفتم می خوام یه نمایشگاه تو خونه بزنم، اما می دونم بابام نمی ذاره رو دیوارها چسب بزنم چون رنگش میره. دادشم به من کمک کرد، گفتش که بیا بریم تو اینترنت نمایشگاه درست کنیم. من از روزهای بعد نقاشی هام، کاردستی هام و نامه هامو می ذارم اینجا که شما ببینید و خوشحال بشید. خداحافظ
نویسنده : الهه
|